menu

language گفت و گو با نویسنده و کارگردان اسرار کوهپایه

فرشید قلی‌پور به‌تازگی نمایشی را روی صحنه برده است که فضایی جالب دارد. قلی‌پور چندین نمایشنامه هم در حوزه تئاتر کودک و نوجوان نوشته و به چاپ رسانده است که چند اثر او توسط گروه‌های مختلف روی صحنه رفته است.




به گزارش تیکت پلاس به نقل از ایران تئاتر مضمون نمایش «اسرار کوهپایه» درباره  جایی است به نام کوهپایه که در آنجا قتل های سریالی رخ داده است و دامنه  آن قتل ها به آپارتمانی در شهر کوچکی که در نزدیکی کوهپایه قرار دارد کشیده شده و ساکنان آن آپارتمان را هم با خود درگیر کرده است. این نمایش که از یکم دی ماه در سالن تئاتر آبان روی صحنه رفته است با حضور بازیگرانی همچون محمد عسگری، آذین رئوف، شیرین صمدی، مرجان آقانوری، اسماعیل باستانی و گروهی از بازیگران جوان همچنان اجرا دارد و با استقبال قابل قبولی از سوی تماشاگران روبه رو شده است.

  • «اسرار کوهپایه» اولین کارگردانی شما در تئاتر است، پیش تر در عرصه بازیگری تئاتر و کارگردانی فیلم کوتاه فعال بودید ؟

بله به‌صورت حرفه ای اولین کارگردانی من در تئاتر هست. من پیش‌ازاین دوازده فیلم کوتاه و یک فیلم ویدئویی بلند ساخته ام و همچنین این افتخار را دارم که نخستین مستند بلند مستقل سینمای ایران درباره استاد بهرام بیضایی را هم کار کرده‌ام. البته به‌عنوان بازیگر در چند نمایش هم به روی صحنه رفته ام ولی اسرار کوهپایه به‌نوعی جدی ترین کار من در حوزه  تئاتر می باشد.

  • «اسرار کوهپایه» ایده  جالبی دارد. به‌گونه‌ای که در هیچ موقعیت مکانی خاصی نمی گذرد.

 بله، درست است. قصه  این نمایش در جایی به نام کوهپایه می‌گذرد که می تواند هر جایی باشد. من در نگارش این نمایشنامه به سراغ هیچ فضای مشخصی نرفتم و داستانی را تعریف کردم که در خبرها و رویدادهای همه جای جهان دیده و خوانده شده است.

  • کمی از فضای نمایشنامه بگویید.

برای من مهم ترین اصلی که در نوشتن این نمایشنامه وجود داشت، طرح یک قصه  سرراست و درست بود که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. اصول قصه پردازی مهم ترین دغدغه  من هنگام نوشتن این نمایشنامه بود. در حقیقت به دنبال قصه ای بودم که مؤلفه‌هایی همچون معماگونگی، پرسش گری، کشف و شهود و تعلیق را در خود داشته باشد. قصه  این نمایشنامه به‌نوعی جنایی و معمایی است و رگه هایی از تراژدی هم در آن وجود دارد. البته در قسمت هایی از نمایشنامه باعث خنده  مخاطب هم می شود که باید آن را گروتسک نهفته در اثر دانست.

  •  چقدر ایده کارگردانی این نمایشنامه در نوشتن آن تأثیر داشت؟

بسیار زیاد. چون با تصویر اجرایی آن روی صحنه نوشته شد. من تک تک پرده ها و صحنه ها را اول تجسم می کردم و بعد می نوشتم. خط روایت در این اثر پیچیده و گنگ نیست. قصه حرفش را می زند و رویداد را پیش می برد. آغاز و انجام مشخصی دارد و هرگز به سمت طرح سؤالاتی عجیب‌وغریب در ذهن تماشاگر نمی‌رود. اساساً من در سینما و تئاتر به دنبال قصه هایی هستم که حرفشان را صریح و راحت بزنند. این طوری تماشاگر دچار سردرگمی نمی شود. اما حیرت انگیز بودن قصه را دوست دارم و می کوشم تماشاگرم را شگفت زده کنم. کما این‌که در برخی بازخوردها که از تماشاگران این نمایش داشتیم، احساسات آن‌ها برانگیخته شده بود و به وجد آمده بودند.

  • اینگونه به بحث کارگردانی کار ورود کردید.

(می خندد) راستش ناگزیر است. چون ایده و اجرا را هم‌زمان در ذهن داشتم.

  • نمایش اسرار کوهپایه از صحنه های زیادی برخوردار است که همگی به لحاظ زمانی کوتاه هستند. از این نمی ترسیدید که ممکن است ارتباط تماشاگر از کار گسسته شود؟

اگر بگویم نه که دروغ گفته ام. چرا ترس داشتم. اما خواستم از تکنیک سینما برای جابه جایی صحنه ها استفاده کنم و به این ایده  خودم ایمان داشتم. در این نمایش به‌محض تمام شدن یک صحنه، بازیگر یا بازیگران صحنه  بعدی وارد می شوند و با یک جابه جایی ساده  نور و چند میزان موسیقی، فضا برای تماشاگر عوض می شود.

  • منظورتان موقعیت آپارتمان است؟

بله، دقیقاً. همه  رویدادهای این نمایش در یک آپارتمان چهار واحدی می گذرد که یک حیاط هم دارد. در هر یک از واحدهای این آپارتمان یک نفر زندگی می کند. صحنه ها فقط با شخصیت ها تعویض می شوند و اشیا و آکساسوار صحنه ثابت است. حتی نور هم تغییری ندارد و فقط برای تفکیک فضای درونی آپارتمان و حیاط آن‌که در آوانسن تعبیه شده است، جابه جا می شود.

  • در نتیجه آن تکنیک سینمایی که مدنظرتان بود موجب دیزالو صحنه ها می شود.

کاملاً درست است. در سینما با استفاده از تدوین، سکانس ها به هم دیزالو می شوند و فضا تغییر می کند. در این نمایش بازیگرها کار تدوین را می کنند و با ورود و خروج هایی که در صحنه دارند، در حقیقت صحنه ها را دیزالو می کنند. من این تکنیک را به کار بردم تا ریتم اثر و تمپوی آن را بالا نگه دارم.

  • این شکل کار کمی سخت است. هم برای بازیگر و هم برای تماشاگر.

بله، همین طور است. سختی کار بازیگر اینجاست که باید توالی و ترتیب صحنه ها را از بر باشد و ورود و خروجش را به خاطر بسپارد. همچنین بازیگر باید با قدرت بازی خود راکورد حسی صحنه را برای تماشاگر نگه دارد. تماشاگر هم باید بپذیرد که رویدادها کوتاه و به‌سرعت تعویض شونده هستند. خوشبختانه هردوی این ها میسر شد و به‌جز موارد اندکی که در بازخورد تماشاگران وجود داشت، دیگران همه با فضای کلی کار و ریتم آن ارتباط برقرار کردند.

  • فضای معماگونه کار را چگونه ایجاد کردید؟

در خود قصه این اتفاق می‌افتد. شما روی صحنه هیچ اکت عجیب‌وغریبی نمی بینید که باعث لو رفتن قصه شود. بلکه حدس و گمان تماشاگر را برمی انگیزد و او در ذهنش به دنبال چون و چرایی موضوع می گردد. منهای فضاهایی که وهم آلود است و با حضور بازیگران جوان گروه انجام می شود تا میزان پرسش گری تماشاگر را بالا نگه دارند. البته کارکرد دیگر این حضور بازیگران در فضاهای وهم انگیز این است که تماشاگر فراموش نکند که به در حال جست‌وجو برای کشف حقیقتی است که قصه بر پایه  آن بنا شده است؛ چون در بازی های بازیگران این ویژگی وجود ندارد و آن‌ها شخصیت های ساده ای را بازی می کنند که به روزمرگی خود سرگرم اند.

  • شما به‌عنوان نویسنده و کارگردان اثر از نتیجه  کار راضی هستید؟

مُشک آن است که خود ببوید، نه آن‌که عطار بگوید! راستش اینکه بگویم از نتیجه  کار راضی هستم یا نه، به گمانم خیلی مناسب نیست. اما از نتیجه  تلاش خود و مجموعه  دوستانی که در این نمایش زحمت می کشند، حس خوبی دارم. ما در گروه اجرایی این نمایش همه  توان خود را گذاشتیم تا ضمن احترام به شعور مخاطب، اثری قابل ‌قبول و البته قابل دفاع ارائه دهیم. خوشبختانه بازخوردهای خوبی هم دریافت کردیم. چه از طرف مهمانان عزیزی که خود از نامداران سینما و تئاتر ایران هستند و چه از سوی تماشاگرانی که هر شب پای اجرای ما نشستند؛ بنابراین وظیفه  خود می دانم از یکایک دوستان عزیزم و اعضای خوب و نازنین گروه که صمیمانه و صادقانه از هیچ کوششی فروگذار نکردند تا این نمایش اجراهای خود را پشت سر بگذارد سپاسگزاری کنم.

منبع:ایران تئاتر


comment دیدگاه ها